امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

مامان و امیر ناز

دریا

حدودا یه ماهی میشه هوای شهرمون خنک شده و نشد امیرجون و ببریم دریا. واسه همین پنج شنبه شب ترجیح داد به جای اینکه با مامان بره عروسی داداش خاله اعظم همراه بابایی بره استخر. بابایی براش جلیقه خرید و کلی بهش خوش گذشت جمعه هم همراه پدرجون رفتیم دریا. اما چون دریا طوفانی بود نتونست شنا کنه. اما کلی با پدرجون کنار ساحل نقاشی کشی و شن بازی کرد و بهش خوش گذشت. بعدش هم پدرجون بردش پارک و سرسره بادی محبوش و سوار شد و یه اسباب بازی هم پدرجون واسش خرید خلاصه کلی خوش بحالش شد. شب هم همراه ما سحری خورد. بماند از صبح تا حالا مشغول خوردن! امیرنازم جلیقه شو پوشیده بهم نشون بده بعد بره استخر در حال بازی با پدرجون دریا عزت اباد بابایی م...
31 تير 1391

ماه مبارک رمضان مبارکککککککککک

به سفره افطار خیره شده ام به کاسه شله زرد که با دارچین روی ان نوشته اند یا علی ! به بشقاب رنگینک و نان و پنیر و سبزی و قدحی پر از اش رشته که با کشک و زعفران تفت داده شده تزیین شده و یه استکان چای ! خدایا این همه نعمت را چگونه شکر گزارم؟ من در هر برگ این سبزی ها در مبان شاهی و تره و این تربچه ها دستان پر مهری را می بینم که عاشقانه بوته ها را پاییده اند!   به نور آفتاب ، آب ، خاک، و هوایی که ذره ذره به خورد این سبزی ها رفته فکر میکنم که قرار است سهم من باشند وبه آخرین شبی که سبزی ها مهمان ان باغچه بودند،شاید در خانه ای قدیمی با تیرهایی در سقف و ایوانی که مهتاب وبوی عطر خوش ...
29 تير 1391

خبر

عزیز دل عمه محراب خوشگلم دندونای نازش در اومد...  فدات بشه عمه مرواریدات مبارک قشنگم اینم مرواریدهای خوشگلش که در تاریخ 21/4/91 خونه عزیز خودشو نشون داد ...
23 تير 1391

امیر مرد شده تنهایی میره مهمونی

الهی فدات بشم نازم دو ساعت خونه نیستی و رفتی خونه عزیز من اولش با خودم گفتم حالا که نیستی و شیطنت نمی کنی کمی استراحت کنم اما خوابم نبرد دلم برات تنگ شدههههه... از صبح گیر دادی بری خونه مامانم وقتی هم گفتم کار دارم با یه ژست مردونه گفتی خب مامان خودم بزرگ شدم زنگ بزن پدرجون بیاد دنبالم تنهایی برم خلاصه زنگ زدم و خودت حرف زدی اونا هم دامادم و فرستادن دنبالت جالب اینکه تا رفتنت قطعی شد اومدی بغلم کردی و گفتی مامانی نمیشه تو هم بیای اخه دلم برات تنگ میشه؟ گفتم عزیزم اخه من الان کار دارم بعدا میام بعد گفتی خب باشه زود بیا مواظب خودت باشه درو رو هیچ کس باز نکن ممکنه اقا دزده باشه درسته تو بزرگی اما ممکنه بیاد کرشت و ببره (منظورش از کرشت کش موی سر...
23 تير 1391

ما اومدیم

سلام این چند روز حسابی سرمون شلوغ بود سخت مشغول مهمونی و عروسی ... بودیم. شارژ اینترنتنمون هم تموم شده بود. پنجشنبه یه مهمون خوشگل و خیلی عزیز داشتیم. سارینا جون خوشگلم به همراه مامان و باباش اومده بود خونمون. قربونش برم چقدر با مزه و خوردنی شده بود حسابی هم شیطنت می کرد منکه عاشق راه رفتن و شیطونی هاش شدم . غروی هم با هم رفتیم پارک خلاصه حسابی به امیر جونم خوش گذشت. جمعه شب هم رفتیم عروسی خواهرزن عموجونش که اونجام حسابی در کنار عموجون کیف کرد. جالب اینجاست که امیرجونم تو عروسی حسابی با عمه هاش می رقصید خواهرشوهر عروسی که بیچاره دستشم شکسته بود بهت گفت با من می رقصی؟ تو هم گفتی نه اخه تو دستت شکسته من با عمه های خوشگلم می رقصم ای از دست تو و...
21 تير 1391

اقای خوبی خوش امدی

سلام به همه دوستای گلم این چند روز به دلیل قطعی اینترنت نتونستم بیام اما دلم نیومد میلاد قشنگ اخرین منجی و با اینکه گذشته تبریک نگم میلاد پر از نور اقای خوبی ها مهدی صاحب الزمان برهمه منتظران و دوستانش مبارک ...
17 تير 1391

ژیمناستیک

عزیز دلم از دوشنبه رفته ژیمناستیک. کلی ذوق رفتن داشتن و واسه رفتن روزشماری می کرد. روز اول به مربیش گفتم که چقدر ژیمناستیک و دوست داری و ازش خواستم کمی هوانو داشته باشه. امروز که جلسه دوم بود مربی چند تا از بچه ها رو که حرف گوش نمی دادن با یه تمرین تنبیه کرد اما تورو که خوب همه حرکتها رو انجام می دادی بوسید و تشویق کرد. فدات بشم که اگه دیگری تنبیه بشه تو سریع حساب کار دستت می اد و می ترسی. مربی در گوشت گفت که فقط بچه های شیطون تنبیه میشن نه پسرهای خوبی مثل تو. فدات بشم که مربی هم فهمید که تو ترسیدی. اخر کلاسم من و صدا کرد و گفت که تو خونه واست توضیح بدم که چرا بچه ها تنبیه شدن و کلی ازت تعریف کرد که خیلی پسر با ادب و حرف گوش کنی هستی ....
7 تير 1391

میلاد گل در گل

سه گل روییده اندر باغ احساس         گل سوسن گل لاله گل یاس گل اول که ماه عالمین است             عزیز فاطمه نامش حسین است گل دوم نگر غرق است در فضل        امید مرتضی نامش ابالفضل گل سوم گل میعاد باشد                  امام چهارمین سجاد باشد          میلاد با سعادت سه اختر تابناک اسمان ولایت مبارک ...
4 تير 1391
1